انتخاب مدل عملیاتی
اگرچه اکثر شرکت ها می توانند فرآیندهای متناسب با هر مدل عملیاتی را تشخصی دهند، آنها باید یک مدل عملیاتی واحد را برای هدایت تفکر مدیریت و پیاده سازی سیستم انتخاب کنند. سپس مدیریت میتواند مسئولیتهای واحد تجاری و فناوری اطلاعات را بر اساس اصولی درباره نحوه عملکرد شرکت در بیشتر مواقع سازماندهی کند. یکی از راههایی که شرکتها به خواستههای متضاد پاسخ میدهند، اتخاذ مدلهای عملیاتی مختلف در سطوح مختلف سازمانی است.
برای مثال، شرکت «جانسون و جانسون» مدتهاست یک چهارم اش در چهارچوب مدل تنوع فعالیت میکند. اما گروه دارویی J&J در ایالات متحده از یک مدل هماهنگی برای ارائه یک چهره واحد به متخصصان مراقبت های بهداشتی استفاده می کند. محصولا دارویی جانسون در اروپا، از مدل همانندسازی استفاده می کند که فرآیندهای استاندارد و کم هزینه را برای بازاریابی، تحویل و نظارت دارو ارائه می دهد. هدف گذاری مدلهای عملیاتی مختلف در سطوح مختلف سازمانی به J&J اجازه میدهد تا اهداف چندگانه یک شرکت بزرگ و پیچیده را برآورده کند و در عین حال طراحی سازمانی را در سطح عملکردهای یک شرکت شخصی تا حد معقولی ساده نگه دارد.
تحقیقات ما اولویت زیادی در بین شرکتها و صنایع برای مدل وحدت پیدا کرده است. داده های جمع آوری شده در 103 شرکت در سال 2004 نشان داد که 63 درصد از شرکت ها مدل وحدت را اتخاذ کرده اند. فقط 9 درصد مدل تنوع را هدف قرار داده بودند. 17 درصد مدل هماهنگی و 11٪ مدل های عملیاتی همانندسازی را هدف قرار داده بودند. جذابیت مدل وحدت این است که شالوده محکمی از قابلیت های دیجیتالی را برای نفوذ در ابتکارات تجاری آینده فراهم می کند. با این حال، اجرای این پایه مستلزم زمان، هزینه و تمرکز مدیریتی زیادی است.
در مقابل، مدلهای عملیاتی هماهنگی و همانندسازی به زمان کمتری برای ایجاد قابلیتها نیاز دارند تا شرکتها بتوانند از آنها استفاده مجدد کنند. این مدلها با تخصیص حقوق تصمیمگیری متفاوت به مرکز و واحدهای تجاری، تبادلات تمرکز- تمرکززدایی را کنار میگذارند. در یک مدل همانندسازی، مدیران محلی باید استانداردهای فرآیند سراسری سازمانی را بپذیرند، اما آنها استقلال مدیریت روابط با مشتری را به صورت محلی دارند. در یک مدل هماهنگی، مدیران محلی استانداردهای دادهای در سطح سازمانی و رابطهای مشتری را میپذیرند، اما آنها استقلال دارند تا محصولات و فرآیندهایی را برای دستیابی به اهداف کسبوکار محلی توسعه دهند. شرکتها باید بدانند که هر مدل عملیاتی فرصتهایی را ایجاد میکند، اما محدودیتهایی نیز ایجاد میکند.
تعهد
مفهوم مدل عملیاتی مستلزم آن است که مدیریت اولین قدم را در حل مشکل بردارد و اعلام کند که کدام فرآیندهای تجاری یک شرکت را از رقبای خود متمایز می کند. انتخاب ضعیف مدل عملیاتی – مدلی که در یک بازار معین قابل دوام نیست – عواقب ناگواری خواهد داشت. اما انتخاب نکردن مدل عملیاتی به همان اندازه خطرناک است. بدون یک مدل عملیاتی واضح، مدیریت از یک فرصت بازار به فرصت دیگر منحرف می شود، نه اینکه از قابلیت های قابل استفاده مجدد استفاده کند.
در اتخاذ یک مدل عملیاتی، یک شرکت از یک پارادوکس سود می برد: استانداردسازی منجر به انعطاف پذیری می شود. تحقیقات ما نشان می دهد با ایجاد پایه ای از فناوری، داده ها و/یا فرآیندهای استاندارد، یک شرکت به چابکی تجاری بیشتری دست می یابد و سریعتر از رقبای خود به فرصت های جدید بازار پاسخ می دهد. مسلماً، بیشتر شرکتها باید به طور منظم ابتکاراتی را تجربه کنند که از پایه و اساس آنها استفاده نمیکند. اما یک مدل عملیاتی جهت گیری مورد نیاز را برای ایجاد یک پایه قابل استفاده مجدد برای اجرای کسب و کار فراهم می کند. فناوری اطلاعات به جای گلوگاه تبدیل به یک دارایی می شود.